لهجه شهرکردی

لهجه شهرکردی یکی از لهجه‌های زبان فارسی است. هر چند شباهت‌هایی بین تعداد کلماتی از لهجه شهرکردی و زبان کردی دیده می‌شود مانند «صُح» که در هر دو به معنای «صُبح» است، زبان مردم بومی شهرکرد، کردی نیست و بر خلاف تصور عام کردی تکلم نمی‌کنند. ،[1][2] مردم شهرکرد دارای لهجه‌ای خاصی هستند که با وجود مفهوم بودن واژگان آن برای افراد غیر بومی، کلمات آن دارای آهنگ ادای خاصی است که لهجه شهرکردی را از گویش معیار فارسی (لهجهٔ تهرانی) متمایز می‌سازد. شباهت‌هایی بین لهجهٔ دهکردی و فارسی معیار و کردی رایج در غرب کشور نیز دیده می‌شود. اما لهجهٔ شهرکردی با لهجهٔ معیار فارسی تفاوت‌های آوایی و واژگانی دارد و برخی واژه‌ها و پسوندهایی دارد که تنها در این لهجه دیده می‌شود.

پیشینه

لهجه مردمان بومی شهرکرد در میان افراد محلی به لهجه دهکردی معروف است زیرا شهرکرد در قدیم دهکرد نامیده می‌شد و در شهریور سال ۱۳۱۴ خورشیدی از دهکرد به شهرکرد تغییر نام یافت.[2] با توجه به شباهت‌های زیاد لهجه شهرکردی به زیر لهجه‌ها و لهجه‌های وابسته به لهجه اصفهانی و فاصله نزدیک شهرکرد تا اصفهان برخی معتقدند که لهجه شهرکردی گونه‌ای از گویش رایج مردم فلات مرکزی ایران به ویژه منطقه جی قدیم است[2] به گونه‌ای که بسیاری از واژگان کاربردی در گویش فلات مرکزی ایران در کلیات واژگان لهجه شهرکردی به فراوانی یافت می‌شود و علامه دهخدا نیز در زمان سکونتش در حوالی شهرکرد در تدوین لغتنامه خود از بسیاری از این واژگان کلیدی بهره گرفته‌است. متأسفانه این لهجه در حال حاضر در حال نابودی است.[3]

انواع مختلف لهجه شهرکردی

افراد مسن و ساکنان برخی محله‌های قدیمی شهر، بیشتر از نسل جدید مردم شهرکرد به لهجه شهرکردی صحبت می‌کنند. لهجه شهرکردی به دو دسته تقسیم می‌شود:

  • لهجه رعنایی
  • لهجه شهری

لهجه رعنایی لهجه‌ای بسیار غلیظ است. لهجه رعنایی لهجه‌ای کمتر تغییر کرده‌است که ساکنین محله رعنایی‌ها و قسمت‌های جنوبی شهرکرد به آن سخن می‌گویند. محله رعنایی‌ها نام محله‌ای است قدیمی در شهرکرد که بیشتر به این لهجه سخن می‌گویند. لهجه شهری اگر چه از همان ریشه لهجه رعنایی است؛ اما زیر تأثیر روابط با سایر استان‌ها و مهاجرین سایر نقاط استان و همچنین برنامه‌های تلویزیونی از غلظت آن کاسته شده‌است و بیشتر به زبان معیار نزدیک است.

ویژگی‌های منحصر به فرد

لهجه و گویش " دهکردی " یکی از لهجه‌ها و گویش‌های اصیل فارسی است و سرشار از واژه‌های بسیار قدمت داری است به‌طوری‌که پسوند 'اولی' (OLE) در حال حاضر فقط در لهجه دهکردی رایج است. در زیر مثال‌هایی از این پسوند منحصر به فرد آورده شده‌است.[2]

فارسی معیارلهجه شهرکردی[2]
خاک آلود خاکولی
چرک آلود چرکولی
جسم گرد و کروی گردولی
چاقالو گمبولی

تخلیص‌سازی واژگان و کوتاه‌سازی جمله یکی از مهم‌ترین خصوصیات لهجه شهرکردی است که این لهجه را تبدیل به یک گویش تک جغرافیایی کرده‌است.[2] اگر چه تخلیص‌سازی در فارسی معیار در مورد واژگان استفاده می‌شود اما در این لهجه گاه یک جمله کامل دارای فعل و فاعل و تکلم دستوری به یک کلمه کاهش می‌یابد. به‌طور مثال

بِرتابِریم که یعنی بفرمایید بروید تا برویم
پَبَرچی که یعنی پس برای چی؟

آواشناسی

گویش شهرکردی یکی از گویش‌های اصیل زبان فارسی است. که تفاوت‌هایی با زبان فارسی معیار دارد.

نوع تغییراز شکل اصلی آوابه شکل تغییر یافته آوامثال در زبان فارسی معیارمثال در لهجه شهرکردی
کاهشپَسپَپس تو چی؟پَ تو چی؟
کاهشاَزاَاز او بپرساَ او بپرس
کاهشمَنمَاز من نپرساَ مَ نپرس
کاهشاَستاِسسَرد اَستسَردِس
تبدیلروآکتاب را بدهکتابابده
تبدیلیدینرفتید؟رفتین؟
تبدیل ُ او می‌کنیمی کونی
کُجاکوجا
تبدیل َ ُ خودَمخودُم
مَغازهمُغازه
دَماغدُماغ
تبدیل آ او دُکاندُکون
تنبانتنبون
دیگراندیگرون
تبدیل ق خ وقتیوختی
یقهیخه
تبدیل بِ بی بِریزبیریز
بِمیربیمیر
بِچینبیچین
بِشینبیشین
کاهش نِمی نِم نمی‌بینمنم بینم
نمی‌توانمنم تونم
نمی‌خواهمنِم خام

برخی لغات

در لهجه شهرکردی کلماتی دیده می‌شود که یا در لهجه‌های دیگر دیده نمی‌شود یا طرز تلفظش آن قدر متفاوت است که ممکن است یک غیر بومی متوجه معنی آن نشود. در زیر برخی از این کلمات آورده شده‌است.[4]

برخی لغات لهجه شهرکردی
لهجه شهرکردیفارس معیار
دَدهخواهر
دادا/داداههبرادر
کاکا/کاکاههبرادر
خُنُکآدم بی‌مزه
صُحصُبح
جَخ تازه، هم اکنون
جُستنپیدا کردن
پیش کردنبستن در به حالت نیمه باز
جلد باش/جلت باشعجله کن، سریع باش
تُرکیدنآهسته قدم زدن
وخی/ وخسهبرخیز، بلند شو
خُبخوب
آمُختِه سازگار، عادت
یُن/یُنا/یُنانِه این/این ها/این‌ها را
اُو آب
چوری جوجه
لُو لب
هَشتَن گذاشتن
حُشا/اُشا خانه، حیاط

شعری به لهجه شهرکردی

شعر زیر به لهجه شهرکردی سروده شده‌است.[5]

گر تولی خاکولی دنبالِ تونَممِث گدا سَقّاخانه لالِ تَونم
عینِ گنگیشکایِ گنگِ تو قفس مرده خُب یا بدِ فالِ تونم
عَینهِو کوله‌گرایِ پاپِتی جُل و کول بستم و حمّال تونَم
یِه تُله پاتا بیال رو گولی‌یامتا بیدونی که مَ پامالِ تونَم
هرکیِا هَشْتی تو به حالِ خودشمَ دلْ آلمونْ زده حالِ تونَم
نِم وزِد باد تا بیُفتمْ دَمْ پاتْ تا ببینی که سیبِ کالِ‌تَونم
غمْ ندارَمْ کِه دلُمْ زیرْ بارِسْاَصْ اَیادْ مونده هر سالِ تونَم

شاعر اسفندیار ساکنیان دهکردی برگرفته شده از کتاب قوطی بیگیر بینیشون ناشر حوزه هنری استان چهارمحال وبختیاری

منابع

  1. «تبیان شهرکردبازدید: می ۲۰1۲». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۴ مارس ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۱۸ مه ۲۰۱۲.
  2. «ادبیات شفاهی ایران، ناشناخته‌های گویش دهکردی». خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران. 1389. بایگانی‌شده از اصلی در ۲۲ ژوئیه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در می 2012. از پارامتر ناشناخته |کد خبر= صرف‌نظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته |روز= صرف‌نظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک); تاریخ وارد شده در |تاریخ بازبینی= را بررسی کنید (کمک)
  3. «گویش " دهکردی " در حال نابودی است». آفتاب یزد (۲۰۷۰): ۱۰. ۱۳۸۶. از پارامتر ناشناخته |روز= صرف‌نظر شد (کمک); از پارامتر ناشناخته |ماه= صرف‌نظر شد (کمک)
  4. محمّد فاضلی (۱۳۷۲امثال و اصطلاحات چهار محال، نشر فردا
  5. اسفندیار ساکنیان (۱۳۸۵قوطی بگیر بینیشون (گزیده اشعار گویش دهکردی)، سوره مهر، شابک ۹۶۴۵۰۶۲۳۴۹
This article is issued from Wikipedia. The text is licensed under Creative Commons - Attribution - Sharealike. Additional terms may apply for the media files.